سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :5
کل بازدید :38931
تعداد کل یاداشته ها : 63
04/3/19
8:59 ص

یاد آرم که تو بودی و من و خلوت و خاموشی شب

 

و فضا پر شده از عطر دلارای خداوند بزرگ

و تو جاری شده بودی چون رود

باهمان زمزمه ی جادویی

در همه چشم و دل و جان و تنم

"نغمه ی مرغ شباویز

عطر خوب شب بو

و سکوت من و شب در هم آمیخته بود"

ترس گمگشتن و دلشوره ی از تاریکی

ز دلم پر زده بود

و هراس گذر ثانیه ها بی قرارم می کرد

لحن زیبای کلامت و حریر سخنت

نرم نرمک زنوازش چو غزل

می نشست بر دل من

غرق دریای وجودت شده بودم آن شب

و تو آرام و عمیق نگهم می کردی

و ندانستی در آن گرماگرم

شب چشمان تو و راز تو و مخمل ناز نگهت

می کشانید مرا تا به کجا...........

.

.

.

سالها میگذرد زان شب رویایی ناب

وکنون جای تو خالیست

میان من و خاموشی شب

وسکوت...........

و سکوتم همه فریاد من است

و هراسم گذر ثانیه هاست

که چه آرام و خرام

غافل از خاطر آزرده ی من

از کنار شب من میگذرند

آه از فاصله ها که چنین بی رحمند........